وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی ندا نجفی

اصفهان و خمینی شهر خیابان بوعلی ساختمان حکمت واحد 10 تلفن 09132180811

وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی ندا نجفی

اصفهان و خمینی شهر خیابان بوعلی ساختمان حکمت واحد 10 تلفن 09132180811

وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی  ندا نجفی

رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل موسسه حقوقی نسیم راهگشای قانون
وکیل پایه یک دادگستری سرکار خانم ندا نجفی:
...مشاوره همیشه به سود شماست...

همیشه به یاد داشته باشید که:

1. اقدام خود سرانه در مسائل حقوقی در برخی موارد

خساراتی به بار می آورد که

جبران ناپذیر است.

2.مسائل مشابه حقوقی الزاما راه حلهای مشابهی ندارند.

وکالت در کلیه امور کیفری مانند:امور مفاسد اجتماعی مفاسد اقتصادی جرائم محیط زیست پزشکی ودارویی جرائم اطفال
به ویژه مواد مخدر و.......

وکالت در کلیه امور حقوقی و مدنی مانند:خانواده و حضانت و طلاق خلع ید سرقفلی تنظیم عقود و قراردادها
سرپرستی داوری خانواده مطالبه وجه بصورت حقوقی(چک"سفته"حوالجات"برگه انبارداری و..)

وکالت و داوری در کلیه امور تجارتی شرکتها -امور بیمه بانکی-مالیات-گمرکی و مشاوره بین الملل

و شرکت در مراجع قضایی(دادگاه انقلاب-نیروهای مسلح-دادگاه حقوقی-دادسرا-دیوان عدالت اداری-دادگاه جزایی)

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاهیر حقوق ایران» ثبت شده است

احمد متین دفتری

 

(1350 -1275 ق)، حقوقدان، نویسنده و مترجم. نام پدرش در بعضى مآخذ محمودخان و در بعضى محمدحسین ذکر شده است، در حالى که محمدحسین نام جد وى مى‏باشد. متین در تهران به دنیا آمد. در شش سالگى به لقب سابق پدرش، اعتضاد لشکر، و به گفته خویش اعتضاد خاقان، ملقب شد و شغل پدر را که همان لشکرنویسى بود اختیار نمود. او بعدها ملقب به متین‏الدوله گردید. وى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى آلمانى تهران به پایان برد و زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى و آلمانى را آموخت. سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. متین دفترى، در 1305 ش، به وزارت دادگسترى وارد شد و پس از چندى به اروپا رفت و موفق به دریافت درجه‏ى دکتراى حقوق گردید. وى در 1318 ش نخست وزیر شد. او چند دوره سناتور و در دوره‏ى پانزدهم مجلس شورا نماینده‏ى مردم مشکین‏شهر بود. از آثارش: «آیین دادرسى مدنى و بازرگانى»، در سه مجلد؛ «روابط بین‏المللى از قدیم‏الایام تا سازمان ملل متحد»؛ «تاریخ مختصر حقوق بین‏الملل»، ترجمه؛ «سیاست جزایى»، فارسى و فرانسه؛ «احکام تفصیلى هیئتهاى عمومى دیوان کشور»؛ «انجمن آثار ملى ایران»، ترجمه؛ «دخالت مستقیم دولت در اقتصاد کشور»؛ «رویه‏ى قضایى»، در چهار بخش؛ «کلید استقلال اقتصادى ایران».[1]
استاد ممتاز دانشگاه، حقوقدان و محقق بین‏المللى، سیاستمدار، فرزند محمود دفترى (عین‏الممالک) فرزند میرزا حسین وزیر دفتر فرزند میرزا هدایت‏الله وزیر دفتر فرزند میرزا حسین آشتیانى فرزند میرزا کاظم مستوفى‏الممالک فرزند میرزا محسن آشتیانى است. میرزا محسن از رجال و معاریف اوایل زندیه مى‏باشد اولاد و احفاد وى در یکصد و پنجاه سال اخیر از حکومتگران ایران بوده‏اند. خانواده‏هاى وثوق الدوله، قوام‏السلطنه، معتمدالسلطنه، مصدق‏السلطنه، متین دفترى، دفترى، معاون، فرهاد معتمد، شکوه، دادور و میکده همگى از نسل همین میرزا محسن آشتیانى هستند.
متین دفترى در 1314 ه.ق در تهران تولد یافت. هنوز به شش سالگى نرسیده بود که توارثا منصب لشکرنویسى فوجهاى دماوند و فیروزکوه و پیاده سیستان و مظفر تبریز به او رسید. این شغل قبلا شغل پدرش بوده و پس از آنکه مرحوم به مقام مستوفى ارتقاء یافت به فرمان مظفرالدین شاه با عنوان جناب و لقب اعتضاد لشکر و بعد متین‏الدوله به او واگذار گردید. او از همان اوقات تحصیلات خود را در مکتب خانه جدش وزیر دفتر شروع کرد. پس از یاد گرفتن مقدمات به آموزش زبان عربى و ادبیات فارسى و جغرافیا و حسن خط پرداخت و علوم آن روز را به حد کامل آموخت. سپس وارد مدرسه ایران و آلمان که به خرج دولت آلمان و ایران تأسیس شده بود گردید و مدت هشت سال در آنجا به تحصیل پرداخت و زبانهاى فرانسه، انگلیسى و آلمانى را به حد کامل یاد گرفت و زبان عربى و معارف اسلامى را نزد شیخ محد عبده تکمیل نمود؛ ضمنا در آموزش بعضى از دروس مدرسه حقوق جدیت تام به خرج داد. در اوایل جنگ بین‏الملل اول وارد وزارت امور خارجه گردید و در اداره تحریرات روس مشغول کار گردید؛ همزمان همکارى خود را با مطبوعات آغاز کرد و در روزنامه عصر جدید اخبار روزنامه رویتر را ترجمه مى‏کرد و ضمنا مقالات مستقل هم مى‏نوشت. متین دفترى هنگامى که در وزارت خارجه اشتغال داشت تحصیلات خود را ادامه داد و یک دوره کامل فقه و اصول و ادبیات عرب را نزد آقا سید اسدالله خارقانى که ملاى روشنفکرى بود تحصیل نمود. پس از جنگ بین‏الملل اول با مشارکت مصدق‏السلطنه و نصرت‏الدوله و نظام‏السلطنه و ذکاءالدوله غفارى مجله‏اى به نام مجله علمى دائر کردند که چند سالى انتشار آن دوام داشت. پس از تعطیل مجله علمى به روزنامه ستاره ایران و زبان آزاد پیوست و در حزب دموکرات عضو فعال گردید. از 1298 نیز دوره مدرسه عالى حقوق را گذراند. به هنگام نخست‏وزیرى وثوق‏الدوله با کمک عبدالرحمن بیک قنسول عثمانى در تهران که نزد متین دفترى زبان آلمانى فرا مى‏گرفت طرح سجل احوال را در ایران تهیه و تسلیم رئیس دولت کرد. برمبناى همان طرح از آن تاریخ شناسنامه در ایران بوجود آمد و بعدها جنبه‏ى قانونى پیدا کرد.
در 1301 ش با حفظ سمت در وزارت امور خارجه نماینده مصدق‏السلطنه والى آذربایجان در تهران شد. در آن هنگام هریک از ولاه یک نماینده در تهران تعیین مى‏نمودند که کارهاى ایالت را در دوایر دولتى مرکز تعقیب کند.
چندى هم مستشار ایرانى و مترجم سفارت آلمان بود. آخرین سمتى که در وزارت امور خارجه بدست آورد ریاست اداره عهود و جامعه ملل بود که در سازمان جدید وزارت خارجه از ادغام چند اداره تشکیل یافته بود. کتابهاى کلید اقتصادى ایران و کاپیتولاسیون از تحقیقات و مطالعات دوران وزارت خارجه اوست که همان موقع چاپ و انتشار یافت.
در 1306 ش داور اختیارات اصلاح دادگسترى را گرفت و در همان سال عدلیه با سازمان و افراد جدید فعالیت خود را آغاز کرد. متین دفترى و پدرش عین‏الممالک هر دو از افرادى بودند که به دعوت داور به خدمت قضا اشتغال ورزیدند و با رتبه قضائى اولى به دادیارى و بعد به مستشارى استیناف و دومى به مستشارى دیوان جزاى عمال دولت برگزیده شدند.
متین دفترى قریب دو سال در امر قضا با داور همکارى نزدیک داشت و او را در برنامه‏هاى سنگینى که عهده‏دار شده بود یارى مى‏نمود. در 1308 ش داور را براى مطالعه در سازمان قضائى فرانسه و ادامه تحصیل به اروپا فرستاد و او ضمن کارآموزى در دادگاههاى پاریس و ژنو و برلن دوره دکتراى حقوق را در سویس پایان برد. پس از مراجعت از اروپا مدتى مدیر کل و معاون ادارى بود تا سرانجام در 1310 به معاونت کل وزارت دادگسترى منصوب گردید و در تهیه و تدوین قوانین مهمى چون قانون مدنى، قانون تجارت، آئین دادرسى حقوقى و بازرگانى و اصول محاکمات جزا نقش اساسى داشت. در 1311 مدتى در غیاب داور که به اروپا سفر کرده بود عهده‏دار کفالت وزارت دادگسترى شد. در همین سمت پرونده تیمورتاش بدست او آماده طرح در دادگاه گردید. در 1312 داور به وزارت دارائى انتقال یافت و قرار بود متین دفترى به وزارت دادگسترى منصوب شود ولى رضاشاه ترجیح داد یکى از قضات قدیمى عهده‏دار این سمت گردد و لاجرم صدرالاشراف دادستان کل به وزارت دادگسترى منصوب شد ولى عملا کارهاى مهم وزارتخانه از قبیل تهیه لوایح و دفاع از آن در کمیسیونهاى دادگسترى با معاون کل بود.
متین دفترى در 1313 هنگام تأسیس دانشگاه تهران براى احدى تصدى استادى کرسى حقوق جزاى خصوصى به دانشکده حقوق دعوت شد و قریب چهل سال بدون وقفه در آن دانشکده تدریس مى‏نمود. در همان سال بدنبال تشکیل جمعیت طرفداران سازمان ملل به دبیر کلى آن جمعیت برگزیده شد.
داور براى تعقیب اصلاحات دادگسترى و تکمیل خدمات خود تلاش مى‏نمود تا متین دفترى که دست پرورده او بود به مقام وزارت برسد. سرانجام در 1315 صدرالاشراف از وزارت معزول و متین دفترى جاى او را گرفت.
دکتر متین دفترى در خاطرات خود درباره انتصاب به وزارت دادگسترى چنین مى‏نویسد: «در تابستان 1315 به مناسبت این که مدتى بود جمعیت طرفدار جامعه ملل را هم من در دانشکده حقوق ضمن تدریس در آنجا به موازات کارهاى معاون وزیر دادگسترى اداره مى‏کردم به دعوت مسیو آونول دبیر کل جامعه ملل به اتفاق همسرم از راه زمینى بغداد و بیروت عازم ژنو شدم و صبح روزى که کشتى مرکوب، پس از یک هفته مسافرت بسیار مطبوع در آبهاى مدیترانه وارد بندر تریست مى‏شد به من در رستوران کشتى خبر رسید که رئیس شهربانى بندر براى ملاقات من به سالن کشتى آمده است و در چند ثانیه با خیالات مشوش از پلکان رستوران به طرف سالن بالا مى‏رفتم افسرى با انیفورم پرزرق و برق دیدم که با بلند کردن دست و سلام فاشیستى استقبالم کرد و پاکتى به دست من داد. آن را گشودم تلگرافى بود به امضاى آقاى محمد ساعد مراغه وزیر مختار ایران در رم در یک جمله کوتاه با این عبارت تکان‏دهنده «حسب‏الامر فورا به تهران مراجعت فرمائید.» بدون هیچ توضیحى که همین ابهام انسان را همیشه دچار توهمات و حدسیات بدى مى‏کند مراجعت با کشتى که زودتر از یک هفته حرکت نمى‏کرد عملى نبود ناچار با راه‏آهن حرکت کردم که پس از عبور از سویس و آلمان از راه روسیه به ایران برگردم به ژنو که رسیدم نصرالله انتظام در هتل بدیدنم آمد و از منصورالسلطنه نماینده ایران در جامعه ملل پیغام آورد به موجب تلگرافى که از وزارت خارجه رسیده است من مجاز نیستم در ژنو با دبیر کل جامعه ملل تماس بگیرم و به اصطلاح در آنجا آفتابى شوم و اضافه مى‏کرد منصورالسلطنه از وصول این تلگراف براى من نگران شده است اما من با اعتماد به نفس به سفر بازگشت ادامه دادم و روزهاى طولانى این مسافرت را در آن اوان که هنوز هواپیماى کشورى و تجارتى بین‏المللى دائر نشده بود در راه‏آهن بطئى‏السیر روسیه طى مى‏کردم و روزى که کشتى ما وارد بندر پهلوى شد و نمى‏دانستم چه سرنوشتى در انتظار من است دیدم اتومبیل وزارت دادگسترى جلوى بندر حاضر است و در آنجا مطلع شدم شاه از محاکمه جزائى عده‏اى که در زمان تصدى آقاى على منصور در وزارت راه مشاغلى به عهده داشتند و متهم شده بودند ناراضى است و وزیر دادگسترى از خدمت معاف شده است.»
متین دفترى مدت سه سال وزیر دادگسترى بود و با همان شدت و حدت که در داور وجود داشت وضع قوانین جدید را ادامه داد. در 1317 به عضویت فرهنگستان برگزیده شد و در همان سال در رأس سازمان جدیدى به نام سازمان پرورش افکار قرار گرفت. سرانجام در آبان ماه 1318 به هنگام افتتاح مجلس دوازدهم از طرف رضاشاه نخست‏وزیر شد.
او درباره نخست‏وزیر شدن خود در خاطراتش چنین مى‏نویسد: «یک شب در هیئت وزیران که من هنوز وزیر دادگسترى بودم و تازه جنگ جهانى دوم شروع شده بود شاه یک مسئله مهم بین‏المللى را براى یک اقدامى که در نظر داشت مطرح کرد و عاقبت به همه امر فرمود مقاله‏اى بنویسند و بوسیله رئیس دفتر مخصوص هرچه زودتر به عرض برسانند، عینا مثل یک امتحان کتبى که معلم به شاگردان خود مى‏دهد. روزى که من مقاله خود را تسلیم کردم مرحوم شکوه اظهار داشت شاه فرموده‏اند براى بهترین مقاله جایزه درنظر گرفته‏اند. از جایزه خبرى نشد و شاه هم راجع به آن موضوع دیگر چیزى نفرمودند ولى چندى نگذشت که روز افتتاح مجلس (دوره دوازدهم قانونگزارى) که على‏الرسم دولت مستعفى و کابینه جدید معرفى مى‏شود شاه من را مأمور تشکیل کابینه فرمودند. من چون خودم هیچ اقدامى براى احزار این مقام نکرده بودم و اصلا در آن زمان این گونه تشبث‏ها مجاز و معمول نبود حدس زدم که مقاله من در این تصمیم شاهانه شاید بى‏تأثیر نبود یا لااقل یکى از عوامل آن بوده است».
نخست‏وزیرى متین دفترى زیادى طولانى نشد. در تیرماه هزار و سیصد و نوزده یعنى پس از 8 ماه زمامدارى مغضوب و از کار برکنار و مدتى در بازداشت و تا شهریور بیست در منزل خود تحت‏نظر بود. در 1322 از طرف متفقین به جرم ژرمانوفیلى بازداشت شد. مدتى در اراک و مدتى در رشت در اسارت انگلیس و روس بسر برد تا سرانجام از این مخمصه جان سالم به در برد. در بهمن 1324 که وضع کشور در اثر وقایع آذربایجان رو به وخامت مى‏رفت و تدابیر حکیمى بى‏ثمر ماند، مجلس چهاردهم در روزهاى آخر عمر خود قوام‏السلطنه را با اکثریت بسیار ضعیفى به نخست‏وزیرى انتخاب کرد. قوام براى استحکام کابینه خود دو تن از نخست‏وزیران سابق را به عضویت کابینه دعوت کرد؛ سهام‏السلطان بیات را براى وزارت دارائى و دکتر متین دفترى را براى وزارت مشاور. بعد با تعیین سایر وزیران قوام هیئت دولت را به شاه معرفى کرد ولى هنگام معرفى وزیران به مجلس از معرفى متین دفترى خوددارى نمود. متین دفترى در این زمینه در یادداشت‏هاى خود چنین متذکر شده است. «در اواخر دوره چهاردهم مجلس شوراى ملى در ایامى که اختلافات ایران و شوروى در آذربایجان برپا شده بود آقاى قوام به نخست‏وزیرى منصوب شد. ایشان قبل از تشکیل کابینه به این فکر افتادند که هیئت بزرگ و برجسته‏اى مرکب از بعضى رجال به مسکو اعزام دارند و آن موقع تصمیم نداشت شخصا به این مسافرت برود لذا به اینجانب مراجعه و اظهار کرد میل دارم شما که در امور بین‏المللى وارد مى‏باشید و تخصص در چنین مسائل دارید ریاست این هیئت را قبول و به اتحاد جماهیر شوروى مسافرت کنید و بعد براى اینکه این هیئت به دولت انتساب نزدیکترى داشته باشد تکلیف قبول وزارت مشاور را نمود و اینجانب هم نظر به اوضاع باریک آنروز که در منتهاى وخامت و تیرگى بود با این نظر موافقت و مشغول مطالعه سوابق کارهاى مربوط به مأموریت مسکو گردیدم. روز 25 بهمن 1324 من و سایر اعضاء کابینه به اعلیحضرت همایونى معرفى شدیم و فرمانى دائر بر وزارت مشاور من صادر گردید. مظفر فیروز و بعضى اشخاص دیگر که نقشه‏هائى داشتند از شرکت من در کابینه نگران شده و یقین داشتند با بودن دکتر متین دفترى در کابینه عرصه بر آنها تنگ خواهد شد و نخواهند توانست قوام را هرطور بخواهند بگردانند. بدین جهت به قوام اینطور تلقین کردند که اگر دکتر متین دفترى چندى در دولت بماند کارها را قبضه خواهد کرد و جاى شما را خواهد گرفت. اما حقیقت این بود که عمال نفت جنوب میل داشتند کسانى به مسکو بروند که مورد اعتماد خودشان باشند و با دکتر متین دفترى مخالف بودند، براى این که از او در زمان نخست‏وزیرى‏اش صدمه خورده و براى انتقام هنگام اشتغال ایران به زندان متفقینش انداخته بودند و این نکته روزى به ثبوت رسید که در حبس متفقین از من استنطاق کرده بودند چرا در زمان نخست‏وزیرى به کمپانى فشار مى‏آوردى و مى‏خواستى امتیاز 1933 را ملغى کنى. دست‏نشاندگان مصطفى فاتح به قوام فشار آوردند که دکتر متین دفترى را به مجلس معرفى نکند. قوام که از هر طرف گرفتار عمال اجنبى شده بود بودن ذره‏اى استقامت از آقاى سید محمد صادق طباطبائى رئیس مجلس شوراى ملى خواهش کرد که دکتر متین دفترى را ملاقات و به ایشان اطلاع دهند که فراکسیون حزب توده در مجلس مخالف شرکت ایشان در کابینه است و در موقع معرفى به مجلس جنجال برپا خواهند کرد چه خوب است از وزارت استعفا دهید.»
متین دفترى با وجودى که عده‏اى چون طباطبائى و سهام‏السلطان و مظفر فیروز به او تکلیف استعفا کردند نپذیرفت و قوام نیز او را به مجلس معرفى نکرد.
در انتخابات دوره پانزدهم که کلا به دست حزب دموکرات قوام‏السلطنه انجام گرفت متین دفترى یکى از نه کاندیداى دکتر مصدق براى مجلس بود. براى جلوگیرى از رویه حزب و بى‏طرفى در انتخابات متین دفترى به اتفاق عده‏اى از رجال در دربار متحصن شدند ولى این تحصن نتیجه‏اى نداد و انتخابات تهران مطابق میل قوام‏السلطنه انجام گرفت. متین دفترى با وجودى که قوام‏السلطنه و حزب دموکرات از یکطرف و رزم‏آراء رئیس ستاد ارتش از طرف دیگر مخالف انتخاب وى به نمایندگى مجلس بودند در همان دوره از صندوق مشگین شهر سر درآورده و در زمره وکلاى دوره پانزدهم قرار گرفت. هنگام طرح اعتبارنامه او عباس نراقى وکیل کاشان و عضو فراکسیون دموکارت ایران که یکى از پنجاه و سه نفر محکومین توده‏اى دوره وزارت دادگسترى متین دفترى بود به مخالفت پرداخت و یکى از وکلاى آذربایجان از او دفاع کرد. سرانجام اعتبار نامه او به تصویب رسید. متین دفترى براى ساقط کردن کابینه قوام‏السلطنه دست به اقدامات دامنه‏دارى زد، نطق مفصلى راجع به جریان انتخابات تهران نمود. باید او را یکى از عوامل سقوط قوام به حساب آورد.
در 1328 شاه تصمیم به تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر در قانون اساسى به نفع خود نمود. براى اینکه کار خود را موجه قلمداد کند عده زیادى از رجال صدر مشروطیت که در آن تاریخ حیات داشتند و همچنین تنى چند از رجال حقوقدان را به کاخ خود دعوت کرد و منظور و مقصود خود را براى تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر مواد قانون اساسى مطرح کرد و سران قوم همه نظر شاه را تأیید کردند. تنها متین دفترى در آن جلسه به مخالفت پرداخت و شاه را از شبیخون زدن به قانون اساسى برحذر داشت و سرنوشت شاه را با عاقبت محمد على شاه مقایسه نموده بود. سخنان متین دفترى در آن جلسه به اندازه‏اى تند و شدید بود که سرانجام شاه به او گفته بود «خفه شود فضولى نکن».
اولین انتخابات مجلس سنا که توسط طبقه باسواد و به طریق دو درجه‏اى انجام گرفت متین دفترى سناتور دوم تهران شد. در اوایل 1329 که شایعه نخست‏وزیرى سپهبد رزم‏آرا در اذهان قوت گرفت او به مخالفت برخاست و روزى که شاه فرمان نخست‏وزیرى او را توشیح کرد به ملاقات شاه رفت و از سوء تدبیر شاه در انتخاب رزم آرا و ظهور دیکتاتور جدید، شاه را مذمت و لعن و نفرین کرد. او به شاه گفته بود با این عمل جسد پدر خود را آتش زدى. در مجلس سنا در صف اول مخالفین رزم‏آرا قرار گرفت، با وجودى که دو برادرش از همکاران نزدیک رزم‏آرا بودند- سرتیپ دفترى ریاست شهربانى و دکتر عبدالله دفترى وزیر اقتصاد را برعهده داشتند، متین دفترى با برنامه دولت به شدت مخالفت کرد و طى سخنان طولانى از سناتورها تقاضا نموده که به او رأى اعتماد ندهند و رزم‏آرا با تلاش فراوان و برخوردارى کامل از حمایت شاه رأى اعتماد ضعیفى در مجلس سنا بدست آورد.
در 1330 متین دفترى از طرف مجلس سنا به اتفاق دو سناتور دیگر مأمور نظارت در اجراى قانون ملى شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت غاصب انگلیسى شد. احاطه وى به مسائل بین‏الملى موحب شد قانون مزبور بدون درد سر به مرحله اجرا درآید. او در معیت دکتر مصدق به سازمان ملل رفت و نفوذ وى در بین نمایندگان سازمان ملل تأثیر شگرفى بر جاى گذاشت. در 1331 وقتى لایحه مصادره اموال قوام‏السلطنه دشمن دیرین او را پس از تصویب مجلس شوراى ملى به مجلس سنا بردند در کمیسیون دادگسترى که ریاست آن با متین دفترى بود به سختى ایستادگى نمود و آن را مخالف قانون اساسى دانست. همان استقامت او موجب انحلال مجلس سنا در دوره مصدق گردید.
بعد از کودتاى 28 مرداد که حکومت کشور به دست سپهبد زاهدى به راه دیکتاتورى کشیده شد، متین دفترى در مقام مقابله با دولت برآمد و از انتخابات دوره هیجدهم مجلس شوراى ملى و دوم سنا انتقاد کرد و نامه سرگشاده‏اى به انجمن نظار انتخابات دوره دوم مجلس سنا نوشت و سرانجام طى نامه‏اى که به جراید فرستاد انتخابات را تحریم نمود ولى پس از انجام انتخابات متین دفترى این بار به عنوان سناتور انتصابى به سنا رفت و از این تاریخ تا به هنگام مرگ دیگر آن شور و هیجان سابق را نداشتند، فقط در تنقیح لوایح دولت مى‏کوشید، گاهى نیز در مخالفت با دولت‏ها برمى‏آمد. در حکومت منصور در 1343 که منجر به افزایش بهاى نفت و بنزین شد او مردانه ایستاد ولى پس از آن سکوت اختیار کرد؛ به همین سبب تا آخر عمر شغل سناتور انتصابى را براى خود حفظ نمود. در اواخر عمر براى حفظ خویش، از مدیحه سرائى و تجلیل از مقام سلطنت خوددارى نمى‏کرد و بیشتر دلخوش به ریاست کمیسیون دادگسترى مجلس سنا و ریاست کمیسیون بین‏المجالس و ریاست جمعیت طرفداران سازمان ملل در ایران و مسافرتهاى متعدد مجانى بود.
دکتر احمد متین دفترى در تیرماه 1350 در تهران درگذشت و در باغچه علیجان حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. متین دفترى مردى به تمام معنى دانشمند و محقق بود، در مسائل حقوقى خاصه امور بین‏المللى تبحر داشت، به طورى که دانش او در این زمینه مورد تأیید خارجیان بود. با غالب رجال بزرگ هم عصر خود در دنیادوستى و مراوده داشت، دقیقه‏اى از مطالعه غافل نبود، به تدریس در دانشگاه عشق مى‏ورزید، حتى در دوران نخست‏وزیرى خود هم در کلاس درس حضور مى‏یافت. سه مجلد آئین دادرسى مدنى و بازرگانى نشانگر تبحر و احاطه او به درس دانشگاهیش مى‏باشد. وقتى در 1349 او را بازنشسته و استاد ممتاز نمودند به اندازه‏اى متأثر و غمگین شد که مرتبا مى‏گفت استاد ممتاز یعنى تشییع جنازه در زمان حیات.
متین دفترى از تمکن مالى برخوردار بود، ولى فوق‏العاده خسیس و صرفه‏جو بود و از این رو همه ساله به ثروت او اضافه مى‏شد وقتى بین او و حائرى‏زاده اختلاف نظر حاصل شد و از تربیون مجلس شوراى ملى و از میز خطابه مجلس سنا به لجن مال کردن یکدیگر پرداختند حائرى‏زاده به او نسبت سوء استفاده داد و حتى او را متهم کرد یکى از ساختمانهاى او در خیابان لاله‏زار نو دستخوشى است که از کمپانى اشکودار براى ساختن کاخ دادگسترى گرفته است. ولى چنین چیزى صحت ندارد، او ذاتا مردى ممسک بود و از طریق توارث نیز مال زیادى برده بود ولى از جوانى به علت سخت بودن در معامله به ثروت خود افزود. خوب به خاطر دارم او کتابهاى دانشگاهى خود را براى اینکه پورسانتى به کتاب فروش ندهد شخصا در دانشکده به دانشجویان عرضه مى‏نمود و در پشت کتاب نیز امضاء مى‏نمود اگر دانشجوئى کتاب بدون امضاى او را در دست داشت مواخذه مى‏شد.
متین دفترى از زمره رجالى است که دشمنان پروپا قرصى داشت و تا آخر عمر از این دشمنیها بى‏بهره نبود، گرچه تولد و شکوفائى او در دوره دیکتاتورى رضاشاه بود ولى همیشه با دیکتاتورى و قانون‏شکنى مبارزه مى‏کرد یا حداقل تظاهر به این موضوع مى‏نمود. پس از شهریور 20 که تب حمله انتقاد به رضاشاه بالا گرفت. متین دفترى هم که مدتى وزیر و نخست‏وزیر آن عصر بود از تهمت و افترا مصون نماند. مخصوصا حزب توده براى انتقام‏گیرى از بازداشت 53 نفر که در دوره وزارت دادگسترى او انجام یافته بود چه نسبتها که به او نداد. سازمان پرورش افکار و یا به قول متین دفترى افسانه دستنبد زدن به قاضى زنجان را آنچنان بزرگ و مهیب نمودند که هیچ کانون وکلائى قادر به دفاع از آن نبود.
رویهمرفته دکتر احمد متین دفترى مردى باسواد و حقوقدان، باهوش، با پشتکار، و در عین حال جاه طلب، پول دوست، به اقتضاى زمان مطیع، متظاهر و خودپسند بود. او تصور مى‏کرد همه به او دین دارند و دامنه توقعات او از مردم بسیار زیاد بود. او به سه زبان دنیا یعنى فرانسه و انگلیسى و آلمانى تسلط داشت. زبان فارسى و عربى را بخوبى آموخته بود، بسیار شیرین و دلنشین چیز مى‏نوشت، به همان میزان که در نوشتن مسلط بود در نطق و بیان عاجز و قاصر بود. او در جوانى با یکى از دختران مصدق‏السلطنه عموى پدر خود عقد نکاح بست و صاحب دو پسر و یک دختر گردید. یکى از پسرانش علم حقوق خواند، دیگرى زیست‏شناسى را تعقیب کرد، یگانه دخترش هم نقاش قابلى بود.
تألیفات متعددى دارد از جمله کلید استقلال اقتصادى ایران، کاپیتولاسیون، محاکمات فورى، دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، آئین دادرسى مدنى و بازرگانى سه جلد، حقوق جزاى خصوصى، روابط بین‏المللى از قدیم‏ترین ایام. ضمنا همه ساله قمستى از خاطرات خود را نوشته با نثر خوب به عنوان پیام نوروزى تهیه و به دوستان هدیه مى‏نمود. حین‏الفوت 73 سال داشت. دکتر متین دفترى سالها پروانه وکالت دادگسترى داشت به همین دلیل پس از فوت مرحوم آسید هاشم وکیل، وکلاى دادگسترى او را به ریاست کانون انتخاب کردند، لیکن پرتو وزیر وقت دادگسترى با او از در مخالفت درآمد و نگذاشت او در رأس کانون باقى بماند.
برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

علی‌اکبر داور


 
زادروز ۱۲۴۶
تهران، ایران 
درگذشت بهمن ۱۳۱۵
تهران، ایران 
ملیت ایران 
لقب میرزا علی اکبر خان مدعی العموم
دوره پهلوی اول
مکتب حزب رادیکال

علی‌اکبر داور (۱۲۴۶ تهران - ۱۳۱۵ تهران) از رجال سیاسی دورهٔ رضاشاه بود که در پست‌های وزیر مالیه در کابینه محمدعلی فروغی (۱۳۱۲-۱۳۱۵)، وزیر معارف (فرهنگ)، وزیر عدلیه (دادگستری) انجام وظیفه کرد و به بنیادگذار دادگستری نوین ایران نامور شده است.[۱] ایجاد نظام قضایی در کشور، تأسیس «ادارهٔ ثبت احوال»، تدوین «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، «قانون ازدواج و طلاق» و تأسیس بیمه ایران[۲] از مهمترین دستاوردهای او بود.

وی به گونه ی مشکوکی درگذشت. برخی مرگ وی را یکی از ترورهای سیاسی دولتی مخالفان و ناراضیان در دوران رضاشاه به شمار می‌آورند.

از بین رجال دورهٔ پهلوی او تنها کسی است که هم‌اکنون یک خیابان در تهران به نام اوست.[۳]

داور در هنگام جوانی

او در سال ۱۲۴۶ در تهران زاده شد. پدرش کربلائی علی خان اردلان معروف به کلبعلی خان خازن خلوت بود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه و مدرسه علوم سیاسی به خدمت عدلیه قدیم درآمد و مشاغل گوناگونی را بر گُرده گرفت. در ۲۵ سالگی، دادستان تهران شد و به میرزا علی‌اکبر خان مدعی‌العموم شهرت یافت. در پی آن برای ادامه تحصیلات، بهسوئیس رفت و تا دریافت درجه دکترای حقوق تحصیل کرد. داستان سفر داور به سویس بدین گونه است که هنگامی که حاج ابراهیم پناهی فرزندان خود را برای تحصیل به اروپا می فرستاد، داور را به عنوان سرپرست آنها برگزید. در این همراهی داور درس خواند و خود را به مرحله دکترای حقوق رسانید.[۴] سپس به ایران بازگشت. چند گاهی وزیر معارف شد و در کابینه‌هایمستوفی‌الممالک و مخبرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید. مهم‌ترین دستاورد او، دگرگون نمودن ساختار نظام قضایی عدلیه بود. تاسیس «ادارهٔ ثبت احوال»، «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، و «قانون ازدواج و طلاق» از دستاوردها و برایند کوششهای اوست.[۵]

فعالیت سیاسی

داور یک فرد سیاسی نیز بود. با انتشار روزنامه مرد آزاد و انتخاب به نمایندگی مجلس از بازیگران مهم سیاست شد، با تیمورتاش و نصرت‌الدوله همبسته و هم‌آوا گردید و از پایه‌گذاران اصلی پادشاهی رضاشاه شد. برای ۱۵ سال بازیگر سیاسی و وزیر مقتدر و اصلاح‌طلب دوره پهلوی بود.[۶]

او در دوره وزارت پروژه‌های بزرگی را با تامین اعتبار دولتی به انجام رسانید. او مناسبات و دادوستدهای اقتصادی را دولتی کرد. در دوره او تجارت ایران با شوروی بر پایه دادوستدهای پایاپای گسترش یافت. در آذر ۱۳۱۴ یک پیمان بازرگانی پایاپای مهم میان ایران و آلمان بسته شد که در راستای آن دولت آلمان در برابر صادرات پنبه، چوب، برنج، جو، قالی، خشکبار، خاویار و طلا و نقره و ... از ایران به این کشور، تجهیزات صنعتی و ماشین آلات به ایران صادر کند.[۷]

نوسازی و اصلاحات داور در عدلیه و مالیه و پرورش گروهی از کارشناسان شایسته برای کشور او را از مردان نامی عصر خود کرده بود که بارها سخن از نخست وزیری او بود ولی مرگ این بخت را از او دریغ کرد.[۱]

او در ماه‌های پایانی عمر و در حالی که گرفتار ناراحتی‌های روحی بود از هیالمار شاخت، اقتصاددان آلمانی ناسیونال سوسیالیست دعوت کرد تا برای ارائه برنامه جامع نوسازی اقتصاد ایران به تهران بیاید. شاخت به دولتمردان وقت توصیه کرد: «برای رفع بحران اقتصادی مؤسسات اقتصادی را تقلیل دهید.» .[۷]

مرگ 

وی سرانجام در بهمن ۱۳۱۵ درگذشت.[۸] برخی روزنامه‌ها مرگ او را ناشی از سکته قلبی دانستند، در حالی که دیگران آن را خودکشی به شمار آوردند.[۹] برخی دیگر نیز مرگ او را بی‌ارتباط با لایحهٔ پیشنهادی او به مجلس در راستای گفتگو با آمریکاییان ندانسته‌اند. این لایحه به شدت از سوی بریتانیا و شوروی مورد اعتراض بود.[۵] داور همچنین پیش از مقام وزارت، در یکی از روزنامه‌های آن هنگام مقاله‌ای با عنوان «اسرار عدلیه» به چاپ رساند که درون‌مایه‌ی آن انتقادی به یکی از آرای محاکم وقت بود.[۱۰]

پذیرفته‌ترین گفتار این است که داور به دلیل توهین و بی‌احترامی از سوی رضاخان دست به خودکشی زده است.[۱] می‌گویند داور پس از آن که مورد بی‌مهری رضاشاه قرار گرفت به خانه رفت. مقداریتریاک در الکل حل کرد، خورد و خوابید.[۱۱] فردا که جنازه او را در بستر یافتند نوشته‌ای هم در کنار تختش بود.[نیازمند منبع] داور روی آن یادداشت، سروده نامی کلیم را نوشته بود:

افسانه حیات دو روزی نبود بیش   آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن   روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت

داور هنگام خودکشی تنها ۱۵ تومان پول نقد در جیب پالتو داشت که تنها دارایی نقدی دولتمردی بود که روزگاری در جایگاه وزیر مالیه، اقتصاد کشور را زیر فرمان داشت. علی اکبر داور به امیر کبیر دوره پهلوی ملقب شد.[۱] بیشتر دولتمردان دوره پهلوی از داور و اصلاحاتش ستایش کرده‌اند ولی مخالفان او می‌گویند داور از پایه‌گذاران سلطنت استبدادی بود که خود در آتش آن سوخت.[۱]

داور با نامه ای از رضاشاه خواسته بود که به همسر و فرزندانش کمک کند تا در تنگنای مالی نباشند. به همین جهت شاهان پهلوی به فرزندانش کمک کردند تا دو پسر داور توانستند تحصیلات خود را پی بگیرند ولی هیچ یک از آنها گرد سیاست نگشتند.[۱] از نوادگان علی اکبر داور می‌توان داور اردلان داریوش داور را نام برد.[۱۲]

 

دکتر سید حسن امامی (۱۲۸۱ در تهران- ۱۳۵۸ در لوزان، سوئیس

فقیه شیعه، حقوق‌دان، قاضی و سیاست‌مدار ایرانی و امام جمعه شهر تهران در زمان محمدرضا پهلوی بود. امامی تحصیلات دینی خود را در نجف و تحصیلات دانشگاهی خود را در سوئیس گذرانده بود. وی پس از فوت عمویشسید محمد امام‌زاده در سال ۱۳۲۴ منصب امامت جمعه تهران را بر عهده گرفت و تا انقلاب ۱۳۵۷ آن را در اختیار داشت.
حسن امامی در سال ۱۳۳۱ برای مدت کوتاهی (۱۰ تیر تا ۳۱ تیر) به ریاست مجلس شورای ملی نیز رسید. پس از آن فعالیت خود را بیشتر در دانشگاه متمرکز کرد و یکی از مهمترین اساتید حقوق ایران به شمار می رفت. کتاب «حقوق مدنی» او سال‌ها مهمترین کتاب درسی این رشته در ایران بود.
۱ تحصیلات
۲ زندگی علمی
۳ منابع
۴ پیوند به بیرون
تحصیلات 
وی پسر سید ابوالقاسم امام جمعه پسر آقا زین‏العابدین امام جمعه بود. در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در مدرسه پروکیمنیاژ که توسط روس‌ها اداره می‌شد، برای فراگیری علوم فقهی و دینی، ادبیات عرب، منطق و سایر علوم به حوزه علمیه نجف رفت و به درجه اجتهاد نائل شد. در سال ۱۳۰۷ به منظور فراگیری علم حقوق نوین به سوئیس رفت. پس از پنج سال اقامت و تحصیل در رشته حقوق خصوصی در دانشکده حقوق دانشگاه لوزان، در سال ۱۳۱۲ با ارائه رساله خود با عنوان «اساس قضائیمهر در فقه شیعه اسلامی» موفق به اخذ درجه دکترای حقوق شد.
زندگی علمی 
امامی پس از بازگشت به ایران، مدتی به تدریس «تاریخ حقوق و حقوق اسلام» در مدرسه عالی حقوق ودانشکده معقول و منقول پرداخت. در سال ۱۳۱۷ به منصب قضاوت رسید و در سال ۱۳۲۳ رئیس کل دادگستریشهرستان تهران گردید. مدت‌ها کرسی تدریس دروس «حقوق ثبت اسناد»، «اصول محاکمات حقوقی»، «حقوق مدنی» و «شرح قانون مدنی» در دانشگاه تهران را در دست داشت. مدتی مجددا به سوئیس سفر کرد و حاصل این سفر، تألیف شش جلد کتاب «حقوق مدنی» بود که هنوز هم یکی از اصلی‌ترین منابع و مراجع تدریس، مطالعه و تحقیق در این زمینه به‌شمار می‌رود. امامی در سال ۱۳۵۸ درگذشت و در سوئیس به خاک سپرده شد.


 دکتر ناصر کاتوزیان


۱-دوران تحصیلی:متولد: ۱۳۱۰. تهران «ناصر کاتوزیان» درکوچه در دار درخیابان رى به دنیا آمده است.خاندان کاتوزیان ازخانواده هاى کهن تهران است. نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان است."کاتوزیان گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند "دوران ابتدایى اش را در دبستان اقبال دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى مى کند . دکتر کاتوزیان با کلاس پنجم نظام قدیم رشته ادبی را دنبال و در همان رشته ادبى در ایران شاگرد اول مى شود و موفق به دریافت مدال درجه ۲علمى براى اولین بار در ایران مى شود. همین دریافت مدال مشوق او مى شود براى ادامه تحصیل.
او با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه مى دهد و در این رشته موفق به کسب مدال درجه یک علمى این رشته مى شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دکتر کاتوزیان وارد مى شود و این ضربه باعث مى شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب کند. پس از اتمام لیسانس حقوق از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه پهلوی از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.
او در رشته حقوق در مقاطع مختلف تا دکترا همواره با عنوان شاگرد اولى فارغ التحصیل مى شود و رساله اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان مى رساند . پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.

۲-سفرعلمی به خارج کشور:او به دفعات متعدد به کشورهاى فرانسه و انگلیس و آمریکا سفر مى کندو در آنجا غور و تفحص علمی بسیار مى کند. با این حال علاقه وافر او به فقه باعث مى شود تا مطالعات فراوانى را در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث مى شود تا زبان عربى را به همان اندازه بداند که در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود.
در سال ۱۳۳۲ اولین مقاله استاد در مجله کانون وکلاى آن زمان به چاپ مى رسد و سلسله مقالاتش در این باره ادامه پیدا مى کند تا اولین کتاب او تحت عنوان<>همزمان با اتمام دوره دکترى به چاپ برسد. دکتر ناصرکاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است که موفق به اخذ مدرک دکتراى حقوق در ایران و دانشگاه تهران شده است. او در سال ۱۳۳۳ در سن ۲۳سالگى ازدواج مى کند که حاصل آن دو فرزند پسر است که یکى از آنها دکتراى روانشناسى بالینى دارد و در حال حاضر مقیم آمریکا است و دیگرى مهندس الکترونیک است و در همان دیار زندگى مى کند.
۳- آثارتالیفی وکتابهای ایشان:دکتر ناصر کاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد که برخى از آنها به ۹۰۰صفحه مى رسد مهمترین آنها عبارتند از: ۱ ـ عدالت قضایى (۲جلد) که مجموعه آرایى است که او در دوران قضاوتش جمع آورى کرده. ۲ ـ گامى بسوى عدالت (۲جلد) توصیفى از زندگى خود استاد است که تمام زندگى اش را گامى به سوى عدالت مى داند. این ۲کتاب شامل بیش از ۴۰مقاله اى است که او در مورد حقوق اساسى نوشته است. ۳ ـ مقدمه علم حقوق که هنوز در دانشگاههاى مختلف تدریس مى شود و بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است. ۴ ـ فلسفه حقوق (۳جلد) گل سرسبد کتابهاى دکتر کاتوزیان. او این ۳جلد کتاب را بیش از همه آثارش دوست دارد. ۵ ـ حقوق مدنى: دکتر کاتوزیان بیش از ۲۰جلد کتاب درباب موارد مختلف حقوق مدنى از جمله خانواده، تعهدات، قراردادها، مسؤولیت هاى مدنى، ارث و وصیت و… نوشته است. ۶ ـ نظریه عمومى حقوق ۷ ـ کلیات حقوق ۸ ـ آزادى اندیشه و بیان: دکتر کاتوزیان این کتاب را به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادى اندیشه و بیان در ایرانانجام داده است. درتدوین اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز نفش داشته است
۴-توصیه های دکتر کاتوزیان:

۱-جمله اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» که منظور فقه وحقوق اسلامی است.و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد که شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دکتر ناصر کاتوزیان حالا درآستانه ۷۳سالگى است. با آنکه جدى است اما مهربانى و شفقت در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته. 


آیا او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى داند. مى گوید «وقتى میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش گریه مى کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى کنى؟ گفت: براى اینکه این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان دهنده تلاش او براى نگه داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است.
۲-بزرگترین معضل نظام حقوقى ما چیست؟ خیلى از حقوقدانها کارایى خود را از دست داده اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان مى داند و مى گوید «آنها فکر مى کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى شود، ولى این اندیشه ها هستند و جامعه و سازمانهاى اجتماعى که حقوق را مى سازد و زمینه هاى اصلى اش را فراهم مى کند.»
۳- دلیل عقب ماندگى ما از کاروان تمدن : دکتر کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى ما از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه مان به قانون مى داند.
اول) عجز از شناخت معنای واقعی فقه: حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر مى کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آنها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى شود که حتى دولتها را مجبور به وضع قانونى آنها مى کند. او در این باره مى گوید «درست است که دولتها مقتدر هستند.اما این اقتدار کاملاً ظاهریست و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد اجتماعى است که بخش عمده اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنتها واخلاق و مذهب است و این ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع مى شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش کرده ایم که قوه قضاییه مى تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آنها خود کارگزار باشد.» در واقع از نظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب ماندگى نظام حقوقى ما از نیازهاى امروز سنت گرایى شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و تصمیم گیرى نمى دهد.
دوم )تقلید کورکورانه ازغرب و عقب ماندگى: «ما از نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده اند و ما همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده ایم.» او معتقد است «حقوقدانان حتماً باید با این شیوه هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آنعرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح مى شود مى تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند.»
۴- فلسفه وهدف علم حقوق چیست؟:دکتر کاتوزیان مى گوید: «هدف حقوق و تمام زیر و بم آن اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بى عدالتىاست.» او علت اصلى ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته مى بیند و مى گوید : «عموى من یکى از سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشتهاى متعددى به دست من رسیده که آن را در کتابى تحت عنوان «برداشتهایى راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده ام. در آنجا در مقدمه اش نوشته ام که انقلاب مشروطیت در واقع قیامى براى دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل مى خواسته اند و عدالتخانه.» او علت اصلی قیام مشروطیت را آراى متضاد قضات آن و فساد شدیدى که در دستگاه قضاى آن دوران رخنه کرده بود مى داند.
۵-آزادی اندیشه علمی : دکتر کاتوزیان در باره آزادى مى گوید:«آدمى اگر نتواند آنگونه که مى اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه مى اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه ها براثر همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. او مى گوید: «در همین حقوق موانع فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى لنگد.»
 

دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، از مفاخر و مشاهیر علم حقوق ایران،
در سال 1302 در لنگرود به دنیا آمدش پدر و مادرش تحصیلات مذهبی و
اشتغالات علمی و روحانی داشتند. در آغاز کودکی به فرا گیری خوش
نویسی، سواد، ادبیات فارسی و ادبیات عرب در محضر پدر بزرگوار خود
مشغول شد. دوره تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در لنگرود به پایان رساند
و وارد دانشسرای مقدماتی رشت شد. پس از در گذشت پدر، به ادامه
تحصیل در مدارس و حوزه های علمیه مذهبی پرداخت و به مشهد مقدس
رفت. در این شهر به فراگیری صرف و نحو فرهنگ و ادبیات عرب،
فصاحت و بلاغت در مدرسه علمیه دور از چهار گنبد مشهد مشغول شد. پس
از مدتی کتاب المیزان در منطق را ترجمه کرد. او از اولین طلّابی بود که
پس از احیای مجدد حوزه علمیه مشهد به آنجا رفت، و به طور هم زمان به
تحصیل علوم و تدریس دانش خود مشغول بود. و در این زمان با چهره های
مشهد مانند: پروفسور عبدالجواد فلا طوری، دوستی داشت. پس از تکمیل
مقدمات، دروس سطح و خارج خود را نزد آیت الله حاج میرزا هاشم
قزوینی آموخت، و مورد اعتماد ایشان قرار گرفت.؛ به طوری که اغلب
پاسخ به سوالات طلبه های دیگر را به او (آقای لنگرودی) ارجاع می کرد.
دکتر لنگرودی از محضر آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی ( در مدرسه
نواب)، آیت الله کدکنی، میرزا مهدی آشّیانه، ادیب نیشابوری بهره های فراوانی برد.
در سال 1326(ش) به مدرسه حاجی اسد رفت و دروس خارج خود را در محضر
آقا شیخ هاشم و آیت الله دامغانی فرا گرفت. آنگاه به قم رفت و از محضر علما و
مراجع بزرگ آن زمان مانند:آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله خوانساری و آیت الله
صدر کسب فیض کرد.
به موازات تحصیل در حوزه قم، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز ثبت
نام کرده و با پیشینه دانش و آگاهی های قبلی خود به سرعت در علم حقوق
پیشرفت کرد. در همان سال اول کتاب اصول فلسفه حقوق را تالیف کرد و
نبوغ خویش را در علم حقوق نمایان ساخت. دوره لیسانس را با رتبه اول به
پایان رسانید و سرانجام با ارائه پایان نامه تاثیر گذار اراده در حقوق مدنی
موفق به دریافت دکترای حقوق خصوصی و قضایی خود با درجه عالی و
تقدیر هیئت رسیدگی به این پایان نامه شد.( چهاردهم دی سال 1329 ش) در
اواسط دهه 1329 (ش) به استخدام وزارت دادگستری در آمد و در کادر
قضایی به خدمات مختلفی پرداخت. اما غالباّ خدمت قضایی در اداره کل ثبت
کشور را بر عهده گرفت. به موازات شغل قضایی ف از اواخر دهه 1330
به تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه ملی ایران ( شهید بهشتی کنونی) ،
دانشکده حقوق تهران، کلاسهای قضایی دادگستری و مراکز آموزش عالی
دیگر پرداخت. پس از باز نشستگی از دادگستری به عضویت هیئت علمی
دانشکده حقوق دانشگاه تهران در آمد و مدتی نیز در سال 1363 (ش)
ریاست دانشکده حقوق این دانشگاه را بر عهده داشت. و اما نظر جعفرى لنگرودى درباره حقوق. او مى گوید: «حقوق باید در خدمت عدالت باشد. اگرچه در میدانهاى آزاد حقوقى به ترجمه بسیارى از متون قوانین، نیاز هست (مانند قوانین تابعیت، بیمه، حقوق بحرى و غیره)، اما تنها این ترجمه ها نمى تواند ما را در راه اجراى عدالت یارى دهد. بناى کاخها و مجسمه ها و تظاهراتى از این دست، هرگز هویت دادگسترى جدید را خلق نمى کند. تلاشهاى علمى گسترده و طولانى صاحبان همت در علوم و عاشقان عدالت مى تواند شناسنامه دادگسترى جدید را به دست دهد.»
جعفرى لنگرودى همواره امیدوار بوده است که عدل و انصاف در این سرزمین بزرگ و فلات گرم و سوزان جارى باشد. چه او معتقد است: «عدل و انصاف، بیشتر از آب رودخانه ها و نهرها و چشمه سارها مى تواند به سرسبزى و خرمى یک کشور کمک نماید و نقش خنده بر لبها و گونه هاى خلق بنشاند.» آیا آرزوى او که رسیدن به این جایگاه از حقوق است، برآورده شده است؟ آیا مى توان امیدوار بود که روزى آرزوى او برآورده مى شود؟ براى تحقق این آرزو ما نیز باید چون جعفرى لنگرودى دامن همت به کمر بزنیم. این گوى و این میدان. بسم الله!
دکتر لنگرودی درطول بیش از چهل سال خدمت فرهنگی و علمی به تحقیق در شاخه ها و
رشته های مختلف حقوقی پرداخته است که نمونه ای از آنها عبارتند از:
حقوق اسلامی، حقوق تطبیقی، فقه و اصول فلسفه و ادبیات فارسی.
او سال های گران بهای عمر خویش را در راه پژوهش در علم حقوق و
تلفیق حقوق اسلامی و حقوق نوین صرف کرد. آثار ایشان سرشار از ایده ها
و ابتکارات تالیفی به منظور تفهیم حقوق به زبان ساده و کاربردی است.
نمونه ارزشمند این گونه آثار مجموعه( دوره دانشنامه حقوقی و ترمینولوژی
حقوق) است. مقدمه ای که ایشان بر دیوان حافظ( درباره حافظ) نوشته بودند
به مدت سی سال چاپ می شد و به عنوان مرجع مورد استفاده قرار می گرفت.
اهم آثار تالیفی و حقوقی دکتر لنگرودی عبارتند از:
۱-کامل المیزان (منظومه عربی در منطق)مکتبة الاسلامیة مشهد ۱۳۲۷ شمسی
۲-علم حدیث یا خودآموز رجال و درایه، مکتب علوم مشهد ۱۳۲۸شمسی
۳-اصول فلسفی حقوق تهران ۱۳۳۲ شمسی
۴-فرهنگ حقوقی نشر کانون معرفت لاله زار تهران ۱۳۳۴ شمسی
۵-تاریخ حقوق ایران(از انقراض ساسانیان تا آغاز مشروطه) گیلان ۱۳۴۰ شمسی
۶-تاثیر اراده در حقوق مدنی (رساله دکتری)، چاپ گیلان ۱۳۴۰ شمسی
۷-مقدمه عمومی علم حقوق، تهران ۱۳۴۱ شمسی
۸-دانشنامه حقوقی (۲جلدی) چاپ دانشگاه تهران ۱۳۴۳ شمسی
۹-ترمینولوژی حقوق، انتشارات ابن سینا، تهران ۱۳۴۶ شمسی
۱۰-دانشنامه حقوقی، جلد اول، (حرف الف) چاپ اول، ابن سینا، تهران ۱۳۴۸ شمسی
۱۱-آراء شورایعالی ثبت و شرح ان، ابن سینا، تهران ۱۳۴۸ شمسی
۱۲-رهن و صلح، چاپ ابن سینا، ۱۳۴۹ شمسی
۱۳-وصیت، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۰ شمسی
۱۴-دانشنامه حقوقی، جلد دوم (حرف ب-ث)، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۱ شمسی
۱۵-عقد ضمان، شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری فرانکلین، تهران ۱۳۵۲ شمسی
۱۶-دانشنامه حقوقی، جلد سوم (حرف ج تا دعوی حجر)، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۲ شمسی
۱۷-مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام، ابن سینا، ۱۳۵۳ شمسی
۱۸-عقد حواله، انتشارات دانشگاه ملی، ۱۳۵۴ شمسی
۱۹-حقوق تعهدات، جلد اول، انتشارات موسسه عالی امور قضایی و اداری قم، ۱۳۵۴ شمسی
۲۰-حقوق خانواده، نشر مولف، چاپخانه حیدری، تهران ۱۳۵۵ شمسی
۲1-حقوق ثبت، جلد اول، ثبت املاک، نشر مولف، چاپخانه حیدری، ۱۳۵۵ شمسی
۲۲-دانشنامه حقوقی، جلد چهارم، (دعوی تحریم تا فهم عرفی)، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۶شمسی
۲۳-حقوق اموال، نشر مولف، چاپ مشعل آزادی، ۱۳۵۶ شمسی
۲۴-دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، جلد اول، حقوق تعهدات، عقود و ایقاعات، نشر بنیاد راستاد، تهران ۱۳۵۷ شمسی
۲۵-عقد کفالت، انتشارات دانشگاه ملی، تهران، ۱۳۵۷ شمسی
۲۶-ارث، جلد اول، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۷ شمسی
۲۷-حقوق اسلام، کتابخانه گنج دانش، تهران، ۱۳۵۸ شمسی
۲۸-دانشنامه حقوقی، جلد پنجم، (قائم مقام تا ید)، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۸ شمسی
۲۹-دائره المعارف علوم اسلامی، قضایی، جلد اول، کتابخانه گنج دانش، تهران ۱۳۵۹ شمسی
۳۰-دائره المعارف علوم اسلامی؛ قضایی جلد دوم، کتابخانه گنج دانش، تهران ۱۳۶۰ شمسی.[۵]
31-دایرة المعارف عمومی حقوق(الفارق) در 5 جلد- انتشارات گنج دانش- 1385
32- اساس در قوانین مدنی(المدونة)- انتشارات گنج دانش- 1385
33- صد مقاله در روش تحقیق در علم حقوق-انتشارات گنج دانش
34- فلسفه اعلی در علم حقوق-انتشارات گنج دانش
35- فلسفه عمومی حقوق بر پایه اصالت عمل (تئوری موازنه)-انتشارات گنج دانش
36- مسائل منطق حقوق -انتشارات گنج دانش
37-شخصیت معنوی حافظ-انتشارات گنج دانش
38-رازبقای ایران در سخن حافظ-انتشارات گنج دانش
39-راز بقای ایران در سخن مولوی-انتشارات گنج دانش
40- رازبقای ایران در سخن نظامی-انتشارات گنج دانش
41- رازبقای ایران در سخن فردوسی-انتشارات گنج دانش
42- منطق ادبی-انتشارات گنج دانش
43- سیمای شعر -انتشارات گنج دانش
44- فلسفه فرهنگ وهنر-انتشارات گنج دانش
45-تاریخ معتزله
46-اندیشه و ارتقاء (یکصدو یک مقاله در علم ماهیت شناسی حقوقی)
47-علم حقوق در گذر تاریخ
48-وسیط در ترمینولوژی حقوق
49- فن استدلال در منطق حقوق اسلام
50-فلسفه حقوق مدنی
51-روش جدید در مقدمه عمومی علم حقوق
52-فرهنگ عناصر شناسی حقوق مدنی – حقوق جزا
53-مبسوط در ترمینولوژی حقوق (5 جلد ) انتشارات گنج دانش
54- مجموعه محشی قانون مدنی و طرح اصلاح قانون مدنی

دکتر کریم سنجابی 
(زادهٔ ۱۲۸۳ در کرمانشاه - درگذشتةٔ ۱۳۷۵ در آمریکا)
سیاست‌مدار و حقوق‌دان ایرانی و از بنیان‌گذاران جبهه ملی ایران بود. سنجابی از حامیان محمد مصدق، وزیر آموزش دولت مصدق، قاضی اختصاصی ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس، رهبر جبههٔ ملی در هنگام انقلاب ۱۳۵۷ و اولین وزیر امور خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران بود.
کریم سنجابی در ۱۲۸۳ در کرمانشاه متولد شد. پدرش قاسم خان سردارناصر رئیس ایل سنجابی بود. او پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد مدرسه حقوق تهران شد و پس از اعزام به پاریس دکترای حقوق خود را از دانشگاه پاریس اخذ نمود.
سنجابی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۳ به سمت دانشیاری حقوق اداری دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران منصوب شد و پس از ۵ سال به مقام استادی رسید، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و بعداً رئیس دانشکده شد.
دکتر سنجابی از بنیانگذاران حزب میهن بود و بعدها به حزب ایران پیوست و در سال ۱۳۲۵ حزب ایران با حزب تودهائتلاف کرد. در تحصن دربار بر سر انتخابات مجلس شانزدهم با مصدق همراه بوده و از آن پس به عضویت جبهه ملی ایران درآمد. مدت کوتاهی به سمت وزارت فرهنگ در دولت مصدق رسید. دکتر سنجابی برای اینکه مجلس در دست طرفداران مصدق باقی بماند از وزارت استعفا کرد و به نمایندگی مردم کرمانشاه در مجلس رسید. در خرداد ۱۳۳۱ در دعوای میان ایران و انگلستان در بحران شرکت نفت انگلیس و ایران به سمت قاضی اختصاصی ایران در دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه تعیین شد.
پس از ۲۸ مرداد او حدود ۱۹ ماه مخفی بود و در نهایت با شفاعت حشمت‌الدوله والاتبار آزاد شده و به دانشگاه بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ فعالیت سیاسی نداشت. با تشکیل جبهه ملی دوم در سال ۱۳۴۰ دکتر سنجابی وارد فعالیت شد ولی در نهایت با بروز اختلافاتی میان علی امینی و جبهه ملی و سرکوب دانشجویان دانشگاه، در نهایت امینی کنار گذاشته شد.
دکتر سنجابی پس از آزاد شدن از زندان درخواست بازنشستگی کرد و به آمریکا عزیمت کرد و در سال ۱۳۵۰ به ایران مراجعت کرد و فعالیت‌های محدودی به همراه یارانش آغاز کرد تا آنکه در سال ۱۳۵۵ با به وجود آمدن فضای مناسب شروع به فعالیت کردند و در ۲۲ خرداد ۵۶ او به همراه داریوش فروهر و شاپور بختیار نامه سرگشاده معروفی به شاه نوشته و او را از ادامه سیاستهایش بر حذر داشتند.دکتر سنجابی پس از صدور اعلامیه معروف سه ماده‌ای که به دنبال دیدار با آیت الله خمینی انتشار یافته بود، در مقابل دوربین تلویزیون های بین‌المللی در منزل خود در تهران در آغاز یک مصاحبه مطبوعاتی، همراه داریوش فروهر دستگیر شد.
با بالا گرفتن اعتراض‌ها و کشتار ۱۷ شهریور در حقیقت دکتر سنجابی به عنوان رهبر بزرگ‌ترین سازمان سیاسی کشور شناخته می‌شد. دکتر سنجابی در اواخر دوره شاه به پاریس رفته با صدور اعلامیه مشهور ۳ ماده‌ای در نفیحکومت شاهنشاهی و لزوم مراجعه به آرای عمومی، و با ذکر شرایطی با آیت‌الله خمینی بیعت و به شاه و شاپور بختیارپشت کرد.
دکتر سنجابی پس از انقلاب به مدت ۵۵ روز وزیر امور خارجه دولت مهندس مهدی بازرگان بود اما به دلیل مشکلات فراوان استعفا داد.
دکتر سنجابی در اواخر عمر به آمریکا رفت و در سال ۱۳۷۵ در آنجا در گذشت.


دکترسید جعفر شهیدی 
 
(۱۲۹۷ در بروجرد - ۲۳ دی ۱۳۸۶ در تهران)
رئیس موسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی، استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام بود.
شهیدی از شاگردان برجستهٔ علی‌اکبر دهخدا و بدیع‌الزمان فروزانفر در دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۴۰ دکترایخود را در رشته ادبیات فارسی و تاریخ دریافت کرد.[۱] او همچنین در حوزه علمیه قم وحوزه علمیه نجف زیر نظرسید حسین طباطبائی بروجردی، سید ابوالقاسم خویی تحصیل کرد و درجه اجتهاد داشت.
او به جز همکاری در تدوین فرهنگ معین و لغت‌نامه دهخدا، ۴ عنوان ترجمه، ۳ عنوان تصحیح و تعداد زیادی تالیف دارد که شماری از کتاب‌های وی به زبان‌های بیگانه ترجمه شدند و جایزه دریافت کردند.[۱]
محتویات
۱ زندگی
۲ سمت‌ها
۳ کتاب‌شناسی
۳.۱ تألیف‌ها
۳.۲ ترجمه‌ها
۴ پانویس
۵ پیوند به بیرون
زندگی 
سیدجعفر شهیدی فرزند سیدمحمد سجادی که از دانشمندان و مفاخر بزرگ ادبی ایران به‌شمار می‌رفت، در سال ۱۲۹۷ هجری خورشیدی در یکی از محلات قدیمی شهر بروجرد به دنیا آمد. وی دوران تحصیل ابتدایی و اندکی از متوسطه را در این شهر و سپس ادامه آن را در تهران به انجام رساند. شهیدی ابتدا به نام سجادی معروف بود که بعدها تغییر شهرت داده و با نام شهیدی در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت پیدا کرد.
در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزوی اش را در شهر نجف که شهر علم نام داشت، تا حد رسیدن به درجه اجتهاد که درجهٔ بسیار بالایی در حوزهٔ علمیه محسوب می‌شود، بالا برد. وی پس از آن چند سالی را در عوالم طلبگی در قم سپری و از محضر آیت‌الله بروجردی و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی استفاده کرد، اما بعد از هشت سال، بیماری او را به ایران بازگرداند. هر هفته باید خود را به پزشک نشان می‌داد و درنتیجه از رفتن به حوزه باز می‌ماند. برای گذران زندگی و به‌منظور ترجمهٔ متون عربی، نزد دکتر سنجابی (وزیر فرهنگ وقت) می‌رفت اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد شد. سپس در دبیرستان ابومسلم مشغول به تدریس شد و با توجه به اهمیت مدرک تحصیلی در میزان حقوق بدون شرکت در کلاس‌ها، لیسانس الهیات را با بهترین نمره‌ها می‌گیرد.
برخورد با محمد معین، باب آشنایی وی را به حضور علی‌اکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکیل سازمان لغت‌نامه دهخدا، معاونت سازمان رابه‌عهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامه‌ای به دکتر آذر (وزیر فرهنگ وقت) نوشت: «او اگر نه در نوع خود بی‌نظیر، ولی کم‌نظیر است.» دهخدا در این نامه می‌خواهد که به جای ۲۲ ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیهٔ وقتش را در لغت‌نامهٔ دهخدا بگذراند. مدتی این‌گونه می‌گذرد، تا سال ۱۳۴۰ که با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل می‌شود. تدریس در دانشگاه تا حدود سال ۱۳۴۵ ادامه پیدا می‌کند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغت‌نامه می‌برد. پس از سال‌ها نیز، تا پایان عمر وی هنوز دانشجویانش چهارشنبه‌ها به لغت‌نامه می‌رفتند و با شهیدی جلساتی را داشتند. بعد از مرگ محمد معین، شهیدی مسؤولیت اداره سازمان لغت نامه دهخدا را بر عهده گرفت. او در زمینه‌های ادبیات عرب و فارسی استادی بنام بود و درک محضر و همنشینی با استادانی نظیربدیع‌الزمان فروزانفر، دهخدا، جلال‌الدین همائی و محمد معین اعتبار علمی و معنوی او را دو چندان کرد.
شهیدی اولین کتابش را در نجف در رد احمد کسروی نوشت، هرچند بر خوب بودن کارهای تاریخی او (تاریخ آذربایجان، تاریخچهٔ چپق و قلیان، مشعشیان و...) تأکید داشت. دیگر کتابش، سه جلد «جنایات تاریخ» توسطساواک توقیف شد، اما بعدها با گذشت دورهٔ زمانی، بعضی مطالب انتقادی را چندان ضروری ندید و آنها را از چاپ بعدی حذف کرد.ایشان داماد استاد سید غلامرضا سعیدی از نویسندگان معاصربیرجندی بود.[۲] در سال ۱۳۸۵ هجری خورشیدی برای نگارش کتاب تاریخ تحلیلی اسلام برندهٔ جایزه کتاب سال ایران شد. وی در ساعت ۱۱ صبح یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۶ از دنیا رفت.
دکتر شهیدی در سال ۱۳۷۴ منزل مسکونی اش را به شهرداری نارمک واگذار کرد و این خانه در همان سال به کتابخانه عمومی دکتر شهیدی تبدیل شد. پس از مرگ وی اتاقی در این کتابخانه به موزه نگهداری برخی آثار از آثار او اختصاص داده شد.[۳]. پیکر وی صبح روز چهارشنبه بیست و شش دی ۱۳۸۶ از برابر بنیاد لغتنامه دهخدا به سمت داشنگاه تهران تشیع شد.
سمت‌ها 

معاون مؤسسه لغت نامه دهخدا ۱۳۴۲
رئیس مؤسسه لغت نامه دهخدا
رئیس مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی ۱۳۶۸
همکاری با دکتر محمد معین در تهیه فرهنگ فارسی معین

کتاب‌شناسی 
تألیف‌ها 

مهدویت واسلام ۱۳۲۴
جنایات تاریخ، جلد اول و دوم، تهران، شهریور ۱۳۲۷
جنایات تاریخ، جلد سوم، دفتر نامة فروغ علم، تهران ۱۳۲۹
چراغ روشن در دنیای تاریک (یا زندگانی امام سجاد) تهران، کتابفروشی و چاپخانه محمد حسن علمی ۱۳۳۵
تصحیح براهین العجم اثر مورخ الدوله سپهر
تصحیح دره نادره و تلخیص آن
در راه خانة خدا، دانش نو، تهران ۱۳۵۶
پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین، چاپ اول، امیر کبیر ۱۳۵۸، چاپ شانزدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۷۲
شرح لغات و مشکلات دیوان انوری، چاپ اول انجمن آثار ملی ۱۳۵۸، چاپ دوم انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۴
تاریخ تحلیلی اسلام، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۲
زندگانی حضرت فاطمه، چاپ اول تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۶۰، چاپ هجدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۷۳
آشنایی با زندگانی امام صادق، جامعة الامام الصادق، تهران ۱۳۶۲
زندگانی علی بن الحسین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۶۵، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۷۲
ستایش و سوگ امام هشتم در شعر فارسی ۱۳۶۵
عرشیان، نشر مشعر، قم ۱۳۷۱
شرح مثنوی شریف، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳، از جزو دوم دفتر اول تا پایان دفتر ششم (دنبالة کار مرحوم فروزانفر)
از دیروز تا امروز، مجموعة مقاله‌هاو سفرنامه‌ها، به کوشش هرمز ریاحی و شکوفه شهیدی، تهران، انتشارات قطره ۱۳۷۳
علی از زبان علی، شرح زندگانی امیر مؤمنان، تهران، دفتر نشر ۱۳۷۶
شرح مثنوی دفتر چهارم، پنجم و ششم ؛ ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰

ترجمه‌ها

نهج البلاغه
" شیر زن کربلاً

برخی از آثار ایشان به زبان‌های عربی، ترکی، آلمانی و یونانی ترچمه شده‌است از جمله:
علی بلسان علی (ع)
ثوره الحسین (ع)
حیات فاطمه (س)
حیاة الامام الصادق جعفر بن محمد (ع)

دکتر سید علی آزمایش

تولد: ۱۳۲۲
سوابق تحصیل:
کارشناسی حقوق وکارشناسی ارشد علوم جزائی وجرم شناسی ازدانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ،دکترای جامعه شناسی ودکترای دولتی حقوق خصوصی با تخصص علوم جزائی وجرم‌شناسی ازدانشگاه مونپلیه فرانسه .
مرتبه علمی:

استادیاردانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹ ، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از سال ۱۳۵۴ تاکنون .. .

زمینه های علمی و تحقیقاتی:
حقوق ایران دررابطه باحقوق کودک ،حقوق ایران دررابطه بامنع استعمال سلاحهای شیمیایی و باکتریولوژیک ، راهنمائی، مشاوره و نظارت بر بسیاری از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترا.

زمینه علمی تالیفات:
به صورت ۷ پلی‌کپی درسی در زمینه‌های حقوق جزائی بین الملل ،حقوق بین‌الملل جزائی ،حقوق جزائی اداری ،حقوق جزائی نظامی ،حقوق جزائی عمومی ،رویه قضائی جزائی .

مقالات
تعداد مقالات به زبان فارسی: ۲۰
تعداد مقالات به زبان خارجی: ۱۰
زمینه علمی مقالات:
حقوق کودک ،تحولات حقوق کیفری ،حقوق کیفری بازرگانی ،حقوق اساسی، جرائم جنگ وحقوق جزایی بین المللی ،حقوق بشر
دکتر آزمایش - که از جمله اساتید برجسته و دارای حسن خلق زبانزد دانشجویان و اساتید است - هیچ گاه از چارچوب ها و اصول اخلاقی و علمی ویژه خود خارج نشده و کمتر نامی از او در عرصه های عمومی مطرح شده است. در حالی که جایگاه و تسلط وی بر مباحث پیچیده علوم جنایی و جرم شناسی باعث شده است که نه تنها کلاس های درس وی به کارگاهی آموزشی برای دانشجویان حقوق و حتی وکلا و قضات تبدیل شود، بلکه بی شک در تدوین و تقنین مقررات جزایی وی سرآمد دانشوران علم کیفرشناسی و حقوق کیفری ایران است.
خوشبختانه در سال های اخیر معاونت آموزشی دادگستری استان تهران با برگزاری دوره های آموزشی و جلسات سخنرانی علمی درصدد بهره مندی بیشتر از توان علمی و تخصصی دکتر آزمایش و شمار دیگری از اساتید برجسته حقوق ایران برآمده است.


دکتر حسین میرمحمدصادقی 

متولد: ۱۳۳۵ در تهران
سوابق تحصیل

- سال اخذ دیپلم ریاضی: خرداد ۱۳۵۴
- سال ورود به دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) : مهر ۱۳۵۴
- سال اخذ مدرک کارشناسی در رشته حقوق: خرداد ۱۳۵۷ ، با احراز رتبه اول در میان کلیه دانش آموختگان
- اخذ گواهینامه عالی در حقوق تطبیقی از دانشگاه لندن: سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰ میلادی)
- اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق از دانشگاه لندن: سال۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی)
- اخذ مدرک معادل دکتری در رشته حقوق جزا از دانشگاه لندن و مدرک دکتری در رشته حقوق قراردادها از دانشگاه لیورپول در انگلستان.
سوابق کاری
- رئیس دفتر خدمات حقوقی بین‎المللی ج.ا. ایران (شعبه لندن) ۱۹۸۶ ـ ۱۹۸۱ میلادی
- عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی از سال ۱۳۶۶، در حال حاضر: دانشیار پایه ۱۴
- رییس دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری از سال ۱۳۷۳
- معاون آموزش و تحقیقات قوه قضاییه به مدت حدود یک سال
- نایب رییس شورای توسعه قضایی
- داور منصوب طرف ایرانی در برخی از داوریهای مطروحه در اتاق بازرگانی بین‎المللی (I.C.C.)
سوابق پژوهشی

 ارائه سخنرانیهای حقوقی در همایشها و گردهم آییهای متعدد در داخل و خارج
- نشر مقالات مختلف در نشریات حقوقی ایرانی و خارجی به زبانهای فارسی و انگلیسی
- تالیف نه جلد کتاب به شرح زیر:
۱ ـ واژه نامه حقوق اسلامی
۲ – واژه نامه حقوق جزا
۳ – تحلیل مبانی حقوق جزا (ترجمه)
۴ ـ مروری بر حقوق جزا ی انگلستان (ترجمه و توضیحات)
۵ ـ مروری بر حقوق قراردادها در انگلستان (جلد اول) (ترجمه و توضیحات)
۶ – مروری بر حقوق قراردادها در انگلستان (جلد دوم) (ترجمه و توضیحات)
۷ ـ حقوق جزای بین‎الملل
۸ – جرائم علیه اموال و مالکیت (چاپ نهم)
۹ ـ جرائم علیه امنیت و آسایش عمومی (کتاب سال برگزیده دانشگاهی) (چاپ دوم)
زمینة مشاورة علمی: مباحث حقوق جزا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۲:۲۵
ندا نجفی